آموزش فیزیک

آموزش فیزیک چشم براه

آموزش فیزیک

آموزش فیزیک چشم براه

آموزش فیزیک

آموزش فیزیک توسط احمد چشم براه
دانشجوی فوق لیسانس فیزیک دانشگاه فردوسی مشهد

آخرین نظرات

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معلم خصوصی» ثبت شده است

شاید موقع حل بعضی مسائل کتاب فیزیکتان به استفاده از پایستگی انرژی نیاز داشته اید۱ و همانجا به این فکر کرده باشید که اصلا این به اصطلاح قوانین بقا، از کجا آمده اند؟

در واقع قوانین بقا، از قوانین نیوتون استنتاج میشوند. یعنی این پایستگی ها، نتیجه ی قوانین نیوتون هستند.

پس منطقا باید اگر جایی قوانین نیوتون برقرار نباشد، این پایستگی ها هم برقرار نباشد!

اما فیزیکدانان به پایستگیها بسیار علاقه مند شدند و خواستند که جاهایی که قوانین نیوتون برقرار نیستند هم پایستگی هارا به کار ببرند.

مثلا در الکترومغناطیس قانون سوم برقرار نیست۲ و با این حال باز هم فیزیکدانان تردستی زدند تا پایستگی انرژی را حفظ کنند و در واقع به خود میدان انرژی نسبت دادند!

حال سوال پیش می آید که این فرض های عجیب و غریب آیا اشتباه نیستند؟ پاسخ منفی است. چراکه فیزیکدانان با همین فرض ها توانستند وجود ذرات بنیادی جدیدی را پیش بینی کنند.

پس گاهی وقتها پرسیدن سوالاتی همچون "قوانین بقا واقعا قانون هستند؟" یا " انرژی پتانسیل واقعی است؟" بی معنی هستند چراکه ما میتوانیم چیزهایی را به تناسب موقعیت اختراع کنیم تا بتوانیم یک پدیده را توضیح بدهیم.

وقتی تئوری ما با آزمایش مشکلی ندارد پس فرض های ما مشکلی نداشته اند. 

 

 

 

۱- البته قوانین بقا فقط مربوط به انرژی نیستند و موارد دیگری هم موجودند مثل بقای تکانه و تکانه زاویه ای.

۲- مثلا دو بار هم علامت، در حرکت هم جهت را در نظر بگیرید، آیا نیروی مغناطیسی که به هم وارد میکنند در خلاف جهت هم خواهد بود؟

۱ نظر ۲۶ تیر ۹۹ ، ۲۱:۵۲
احمد چشم براه

احتمالا برایتان پیش آمده باشد که از خودتان بپرسید چرا وقتی مکانیک میخوانید، نویسنده گاهی مبحث را سینماتیک میخواند، گاهی نوع نگاهش را دینامیک میداند و بعضی وقتها هم از همه گیج کننده تر، کلمه سینماتیک سر و کله اش پیدایش میشود.

اما واقعا تفاوت اینها چیست و آیا نمیشود بجای هم بکار ببریم؟

مکانیک شاخه ای از فیزیک است که به مطالعه حرکات ماده و نیروهای علت آن میپردازد. مکانیک میتواند کلاسیک باشد که مثال خوبی از آن مکانیک نیوتونی است (یا حتی نسبیتی) و همچنین میتواند کوانتومی باشد. اما مکانیک خودش زیر شاخه هایی دارد:

الف) دینامیک-استاتیک

کلمه دینامیک به معنای پویایی و تغییر با زمان است. یعنی وقتی چیزی با زمان تغییر کند میگوییم دینامیک است. استاتیک هم برعکس، سکون دارد و متغیر نیست.

-مثلا وقتی در مورد الکتریسیته حرف میزنیم به دو اصطلاح بر میخوریم:

۱-الکترودینامیک: بررسی الکتریسیته و قوانین الکتریکی وقتی الکتریسیته جریان دارد. یعنی مثلا بار الکتریکی در حرکت است.

۲-الکترواستاتیک: بررسی الکتریسیته ساکن. یعنی مثلا مقداری بار روی یک کره توزیع شده اند و حرکتی ندارند و با زمان تغییر نمیکنند.

-یا مثلا وقتی آب ساکن را بررسی میکنیم در حوزه هیدرواستاتیک و وقتی جریان آب را بررسی میکنیم و قوانین پیوستگی و... برقرار هستند، در حوزه هیدرودینامیک هستیم.

ب) دینامیک-سینماتیک

اینجا دینامیک به معنای بررسی علل و نیروهای حرکت اجسام است. مثلا اگر بگوییم جسمی بعلت وجود فلان نیوتون نیرو، فلان قدر شتاب میگیرد یعنی دینامیکی به حرکت نگاه میکنیم. اما اگر فقط به شتاب، سرعت و مکان نگاه کنیم و نیرو و جرم و علل حرکت را در نظر نگیریم، سینماتیکِ حرکت را بررسی کرده ایم.

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۹ ، ۲۳:۱۹
احمد چشم براه

 

 

چرا آبی که سقوط میکند باریک میشود؟

سه سطح پاسخ را ارائه میکنیم تا درک کاملتری حاصل شود:

الف)

اولا میدانیم با سقوط آزاد، اجسام تحت شتاب گرانش زمین قرار میگیرند و سرعتشان افزایشی است. اما اگر قرار باشد معادله پیوستگی برای ابتدای سقوط و کمی بعدتر، برقرار باشد، باید وقتی سرعت کمتر است، سطح مقطع بیشتر باشد ولی با سقوط که سرعت افزوده میشود، باید سطح مقطع کاهش پیدا کند و به اصطلاح باریک تر شود. 

ب)

معادله پیوستگی از ثبات شار عبوری آب از مقطع های مختلف حاصل میشود یعنی از این اصل بدیهی که در یک زمان مشخص، باید حجم یکسانی از آب از هر دو قسمت عبور کند.

پس اگر سرعت عبور آب مثلا با سقوط دو برابر شود و اگر قرار می بود سطح مقطع یکسان باشد، پس میزان آب دوبرابر میشد که بی معناست!

یعنی طبیعی است که اگر سرعت آب دوبرابر شود، باید سطح مقطع نصف شود تا همان میزان آب را داشته باشیم. 

اما نگاهی دقیقتر به این ماجرا چیست؟

چطور میتوان درک بهتری از این مسئله بدست آورد؟

پ)

بیایید همین آزمایش سقوط از سطح مقطع خاص(مثلا لوله) را با جامدات انجام دهیم.

مثلا تعدادی سکه را پشت سر هم رها کنیم.

چه اتفافی می افتد؟

تنها اتفاق مشهود، این است که سکه ها با سقوط، فاصله شان از هم بیشتر میشود که آنهم بخاطر شتاب گرانش است. سطح مقطع هیچ تغییری نمیکند و باریک شدن در کار نیست.

اگر با جامدات دیگری مثل خاک اره هم انجام دهیم بازهم باریک شدن مشاهده نمیشود.

گویی این باریک شدن فقط خصیصه آب است!

البته نه فقط آب بلکه سیالات این ویژگی را دارند.

چرا؟ چون سیالات پیوسته هستند و نمیتوانند مثل جامدات از هم فاصله بگیرند و سرعتشان را زیاد کنند، بلکه بعلت وجود نیروی بین مولکولی، با افزایش سرعت، توسط مولکولهای قبلی کشیده میشوند و باریک میشوند.

پس باریک شدن سیالات ترکیبی از علل را داراست.

خلاصه اینکه: 

شتاب گرانش موجب افزایش سرعت میشود، نیروی بین مولکولی باعث کشیده شدن میشود و ثبات شار عبوری، به معنای عدم امکان اضافه شدن آب است و این یعنی آب باید باریک شود.

مبحث تکمیلی:

آیا هر آبی که سقوط میکند باریک میشود؟ جواب این سوال منفی است!

باید بخاطر داشته باشیم که آبی که از لوله خارج میشود تقریبا سرعتی عمودی دارد و سرعت ذراتش مولفه افقی ندارد اما اگر مثلا یک آبشار را در نظر بگیریم یا یک مورد دیگری که چندان حالت ایده آل و منظمی نداشته باشد مثلا با دست آبی را به بالا بپاشیم، بعلت وجود بی منظمی در سرعت ذرات آب، مشاهده باریک شدن چندان ساده نیست.

مثلا فرض کنید مقداری از آب قبل از سقوط،بعلت برخورد با یک سنگ، سرعتی در جهت افقی میگیرد و به سمت پهن شدن باریکه ی آب برود، حال حتی اگر نیرویی به آن وارد شود و قوانین فیزیک اجرا شود، بازهم برای ما قابل مشاهده نیست.

پس باید یادمان باشد در حالت آشوب قوانین فیزیک از بین نمیروند بلکه مجموعه ای از علل فیزیکی طوری عمل میکنند که نتیجه ی نهایی به سادگی قابل پیش بینی نیست.

۱ نظر ۰۸ تیر ۹۹ ، ۱۷:۱۸
احمد چشم براه

 دما یک کمیت قرار دادی است.

برای فهم بهتر، به این مطلب توجه کنید که اصلا چطور دمایی را تعریف کنیم؟ مثلا معنای دمای صفر چیست؟ به چه چیزی میگوییم دما؟

برای پاسخ فرض کنیم دو سیستم داریم که هرکدام کمیتهایی دارند. مثلا هر کدام حجم و فشار مخصوص خودشان را دارند.

این دو سیستم را با هم تماس گرمایی میدهیم تا دچار تغییر و تحول شوند یا به اصطلاح تغییر حالت دهند یعنی فشار و حجمشان تغییر کند.

در نهایت این تغییر پایان میپذیرد. یعنی به اصطلاح تعادل گرمایی پیدا می کنند.

هم اکنون یک تابع تعریف میکنیم برای هر کدام از سیستمها که این تابع توسط کمیتهایشان ( در اینجا حجم و فشار) تعیین میشود.

مثلا میگوییم ضرب فشار در حجم.توسط این تابعها یک کمیت جدید تعریف میکنیم که وقتی دو سیستم در تعادل باشند، این کمیت بینشان مشترکا برابر باشد.این کمیت را دما میگوییم.

پس تعریف دما اینگونه میشود:

دما آن کمیتی است که بین دو سیستم در حال تعادل، یکسان است.

یعنی دو سیستم در حال تعادل گرمایی، دمای یکسانی دارند.

۲ نظر ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۲۵
احمد چشم براه

الکتریسیته از حضور اضافی یا کمبود الکترونها نسبت به پروتونها ناشی میشود.

عامل بار منفی، الکترون ها هستند.اما بار مثبت را پروتونها ایجاد میکنند.

ولی بعلت سنگین بودن، پروتونها معمولا در اجسام مقدار ثابتی دارند و این الکترونها هستند که با جابه جا شدن، مجموع بار الکتریکی را تغییر میدهند.

بعنوان مثال اگر جسمی الکترون بگیرد، چون تعداد الکترونهایش از پروتونهایش بیشتر میشود، بار منفی پیدا میکند و اگر الکترون از دست بدهد، بار مثبت خواهد داشت.

 

دانستنی:

الکترون ذره ای بنیادی است، یعنی از چیزهای دیگری ترکیب نشده و نمیتوان به اجزای کوچک تری تقسیمش کرد.

ولی پروتونها از مجموع کوارک هایی تشکیل شده اند که بعنوان مثال هر کوارک سهمی در ایجاد بار مثبت آن پروتون خواهد داشت.

۱ نظر ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۴۷
احمد چشم براه

علی رغم بی ارتباطی موضوع وبلاگ با مسائل بهداشتی، تصمیم به این گرفتم که برای مقابله راحت با کرونا به دانش آموزان عزیز و دیگران چند توصیه بکنم.زیرا برخلاف ادعای رسانه ها، اخیرا موارد بسیاری از فوت افراد جوان و بدون بیماری زمینه ای یا ضعف ایمنی پیدا شده که به معنای در خطر بودن همه ماست.در ضمن نداشتن علامت طرف مقابل، به معنای آلوده نبودن نیست چراکه تا دو هفته این بیماری علامتی ندارد!

۱-در خانه بمانید و حتی در صورت عدم تعطیلی مدارس و دانشگاه ها، درس هارا در خانه خودتان مطالعه کنید.جان انسان مهمتر است یا درس؟ (این حرف را کسی میزند که از ابتدای تحصیل عاشق درس بوده و هست! )

۲-به مهمانی نروید!

۳-به هیچ مکان عمومی، من جمله اتوبوس نروید.

به عبارتی راز عدم ابتلا، خود قرنطینگی است.هرچند دولت به فکر مردم نیست و قرنطینه را انجام نمیدهد، بیاییم خودمان این کار را انجام بدهیم.

۱ نظر ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۴۹
احمد چشم براه

پس از انفجار،سیاهچاله موادی که بلعیده بود را به بیرون پرت میکند و این مواد به سحابی ها می پیوندند.

سحابی ها از باقیمانده ی سیاهچاله ها یا هرگونه مواد بین ستاره ای تشکیل شده اند.این مواد به مرور به محلی برای تولد یک ستاره ی جدید تبدیل میشوند.چراکه تحت جاذبه ی بینشان،به هم جذب شده و تشکیل ستاره و منظومه ای از سیارات در اطرافش میدهند.

 

سحابی شکارچی

 

۱ نظر ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۴۶
احمد چشم براه

سیاهچاله ها کاملا سیاه نیستند.یعنی تابش هاوکینگ از آنان ساطع میشود.بر اساس هم ارزی جرم و  انرژی، با تابش، جرمشان کمتر میشود.به اصطلاح تبخیر میشوند.البته میزان تبخیر به جرم سیاهچاله یا همان قدرت جاذبه اش بستگی دارد.

هرچه سیاهچاله سنگین تر باشد، دیرتر تبخیر میشود.تا حدی که برخی از سیاهچاله ها اصلا جرمشان کم نمیشود و تابشی که دریافت میکنند(تابش زمینه ای کیهانی) بیش از تابش خودشان است و جرمشان زیادتر میشود.

اما سیاهچاله های کم جرم تر، هرچه بیشتر تبخیر میشوند، تابش بیشتری پیدا میکنند و در نهایت حیات سیاهچاله به یک انفجار ختم میشود! تمام مواد باقیمانده درونش را به بیرون پرتاب میکند.

 

 

 

۱ نظر ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۴۵
احمد چشم براه

اگر ستاره ای چند برابر سنگین تر از خورشید باشد،حتی از حالت ستاره نوترونی هم بیشتر چگال میشود و به موجودی با جاذبه ای وحشتناک به نام سیاهچاله تبدیل میشود.

سیاهچاله اجازه خروج هیچ چیز حتی نور را هم نمیدهد و همه را در دام جاذبه خودش گیر می اندازد.

افق رویداد سیاهچاله، شعاعی است که اگر چیزی به آن وارد شود، هرگز توان مقابله با ورود به دخول به سیاهچاله را نخواهد داشت.

سال گذشته، افق رویداد یک سیاهچاله توسط تلسکوپ EHT که یک پروژه ی جهانی بود، تصویر برداری شد.

البته این نور دریافتی متعلق به موادی بود که داشتند به داخل سیاهچاله میرفتند و بسیار داغ شدند و تابش داشتند.

 

هرچند در بالا سعی کردیم، مقداری از ویژگی های فیزیکی سیاهچاله هارا بیان کنیم، اما از لحاظ ریاضیاتی، سیاهچاله ها بسیار پیچیده هستند.آنان بخاطر جرم بسیار زیادشان، انحنایی بینهایت زیاد در ساختار فضازمان ایجاد میکنند و به اصطلاح باعث ایجاد تکینگی میشوند. در آنجا هست که بعلت کوچک بودن ابعاد باید دست به دامان کوانتوم شد در حالی که کوانتوم روی خوشی به گرانش اینشتین نشان نمیدهد و باید تئوری های بهتری همچون ریسمان استفاده شود تا بتوان بیشتر بررسی شان کنیم.در عین حال مطالب ریاضی در سطح دبیرستان و حتی کارشناسی نیستند و اینجا نمیتوانیم مطرحشان کنیم.

 

سیاهچاله ای که رصد شد

 

تصویری از یک سیاهچاله در حال بلعیدن.تابش آبی، تابش هاوکینگ و تابش در راستای بالا و پایین جت نام دارند

 

 

 

۱ نظر ۰۲ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۰۱
احمد چشم براه


پس از مرحله ی ابرنواختر، اگر جرم ستاره ی اولیه بیش از یک و نیم برابر جرم خورشید باشد، بجای تبدیل شدن به کوتوله سفید، همچنان ستاره به روی خودش فرو میریزد تا جایی که پروتون و الکترونها با هم ترکیب میشوند و تشکیل نوترون میدهند. فلذا تمام این ستاره از نوترون است.

ستاره های نوترونی بسیار چگال هستند و جرم یک ستاره در ابعادی به قطر یک شهر، جای داده شده است پس بعید نیست که یک قاشق از ستاره نوترونی یک میلیارد تن جرم دارد!

معمولا این ستاره ها با سرعت بسیار زیاد به دور خودشان میچرخند و یک فرکانس برای تابش خود بوجود می آورند،یعنی هر چند مدت، یکبار آن تابش به ما میرسد به همین دلیل به این ستاره ها تپ اختر گفته میشود.

البته این فرکانس بسیار بالاست و آن مدت نرسیدن تابش،خیلی کوتاه.

همچنین انرژی تابشی آنان بسیار زیاد است و میتوانند اشعه ایکس تابش کنند.

ناگفته نماند که خورشید منظومه شمسی، بعلت جرم کم، نمیتواند از مرحله کوتوله سفید عبور کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱ نظر ۰۲ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۰۰
احمد چشم براه